۱۳۸۸ آبان ۸, جمعه

ساچی گابریل: بگو خدا چه شکلی است؟


وقتی برادر “ساچی گابریل”به دنیا آمد،ساچی از پدر و مادرش خواست تا او را با بچه تنها بگذارند.پدر و مادر ساچی که می ترسیدنداو مثل بچه های چهار ساله دیگر،حسادت کند و بخواهد بچه را بکشد،
اجازه ندادند.اما در ساچی هیچ حسادتی ندیدند.مثل همیشه با محبت با بچه رفتار میکرد،وسرانجام پدر و مادرش تصمیم گرفتند امتحانی بکنند.ساچی را با نوزاد تنها گذاشتندواز پشت در نیمه باز،او
را زیر نظر گرفتند. وقتی ساچی کوچولو دید که به خواسته اش رسیده،نوک پا به طرف گهواره رفت،روی کودک خم شد و گفت:
“بگو خدا چه شکلی است؟من دیگر یادم رفته!”

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر